یادش به خیر ، شاید حدود ده سال پیش بود که برای گرفتن درجه ممتازی انجمن خوشنویسان تلاش می کردم ، اهل فن می دانند که آن روز ها ما سه امتحان می دادیم تا مدرک ممتازی بگیریم ، آزمون کتابت ، آزمون چلیپا و آزمون خط دوم .

   فکر می کنم از  آزمون های کتابت و نستعلیق  یا یکی از این دو قبول شده بودم به توصیه ی برخی از دوستان در آزمون خط دوم هم شرکت کردم ولی کار نکرده بودم ، راستش فکر می کردم که خط دوم را زیاد جدی نمی گیرند ، ولی روزی که به جلسه ی امتحان آمدم زیر چشمی خط هایی را که شرکت کنندگان می نوشتند دیدم ومتوجه شدم که این عزیزان خیلی زحمت کشیده اند و من با آنان خیلی فاصله دارم ، خوب به هر ترتیب در روی صندلی نشستم و منتظر سوال آزمون بودیم ولی من نگران بودم چون دست خالی آمده بودم و تجربه ی جدی در این خط نداشتم .

بالاخره اساتید انجمن سوال را آوردند و خواندند :

 لا تعجل بحوائجک قبل‏وقتها فیضیق قلبک و صدرک و یخشاک القنوط

خوشبختانه عربی ام خوب بود و توانستم مفهوم این حدیث زیبای امام حسن عسگری ( علیه السلام ) را درک کنم ، انگار این حدیث را در آن موقعیت به من می فرمودکه :

برای رسیدن به حاجت هایت عجله مکن ، که اگر چنین کرده باشی دل و سینه ات تنگ می شود و نامیدی اعتماد به نفس و خود باوری تو را از بین می برد.

حدیث را چند بار خواندم و به گوش جان سپردم و بر گوینده آن صلوات فرستادم و خط را نوشتم و از امتحان خارج شدم . می دانستم که قبول نخواهم شد ولی حدیثی که یاد گرفتم ارزشمند بود و درسی که آموختم به آینده امیدوارم کرد.

آمدم و دو سال دیگر کار کردم و بعد به امتحان رفتم و با کمال اطمینان در سر جلسه نشستم و امتحان دادم و قبول شدم .